چکیده
امروزه رنگ و رنگ شناسی به عنوان یک
علم در سطح جهان مطرح میباشد. در عصر حاضر رنگ در علوم مختلف و از زوایای
متفاوتی مورد مطالعه قرار میگیرد. جنبههایی مانند فیزیک نور و رنگ،
ساختار شیمیایی رنگها، جامعه شناسی رنگ، سمبل شناسی رنگ، رنگ در هنرهای
تجسمی، مفاهیم و رویکردهای نشانهشناسی، اسطوره شناسی و روحانیت رنگها،
درمان و شفای بیماران به وسیلهی رنگها یا منابع طبیعی رنگها، و نهایتاً
جنبههای روانی و شخصیتی رنگها بر روی انسان. موضوع این مقاله نیز
روانشناسی رنگ و تأثیرات آنها بر روی انسانها میباشد. این جنبه از رنگ
که در قرن بیستم بسیار مورد توجه دانشمندان، محققین علوم انسانی،
روانشناسان و دیگر فیلسوفان و حتی مردم عادی قرار گرفته است امروزه
کاربردهای بسیاری نظیر درمان بیماران، شناخت بیشتر روحیهی مراجعین
مشاوران، و حتی انتخاب بهتر افراد در هنگام استخدام آنها میباشد.
در
روانشناسی نوین، «رنگ» و «رنگها» یکی از معیارهای سنجش شخصیت بشمار
میآیند. چرا که هر یک از آنها تأثیر خاص روحی و جسمی را در یک فرد باقی
گذارده و رنگ نشانگر وضیعت روانی و جسمی وی میباشد. این موضوع با توجه به
پیشرفت دو دانش فیزیولوژی و روانشناسی به اثبات رسیده است. آنچه مطالعات
تاریخی نشان میدهد انسان همواره در طول زندگی خود تحت تأثیر رنگها بوده است
و این مسأله در صد سال اخیر که صنعت رنگ پیشرفت بسیاری کرده است بیشتر نیز
شده است. در این مقاله در کنار ارائهی ویژگیهای عمدهی روانشناسی رنگهای
اصلی به مختصری از ویژگی شخصیتی افرادی که این رنگها را در آزمایش رنگ لوشر
روانشناس برجسته در اولویت انتخاب خود قرار میدهند نیز پرداخته شده است.
مبنای کار در مورد انتخاب رنگها نیز آزمایش رنگ لوشر میباشد، این آزمایش
بعد از آزمایش معروف روشاخ در زمینهی شناخت شخصیت انسان از طریق لکههای
رنگین جوهر جدیدترین نظریهای است که در این مورد ارائه گردیده است.
واقعیت
فیزیولوژیک مغز همان چیزی است که ایتن آنرا اثر رنگ مینامد.او میافزاید
عامل رنگ و اثر رنگ فقط در مورد چند مایگیهای هماهنگ قابل انطباق هستند.
در تمامی موارد دیگر عاملیت رنگ تبدیل به یک اثر جدید میشود.
درباره یک
اثر هنری مانند نقاشی یا یک عکس رنگی باید گفت که اهمیت روانی رنگ معمولاً
کمتر آشکار است زیرا عوامل بیشمار دیگری نظیر موضوع، تعادل شکل یا فرم،
تعادل میان رنگها، میزان تحصیل و تخصص تماشاگر و درک زیباییشناسی او
دستاندر کارند. یعنی به طور کلی وقتی رنگهای متعدد برای خلق یک اثر بکار
رفتهاند، در این صورت فقط داوری زیبایی شناسی است که تمام اثر را ارزیابی
کرده و بجای این که واکنش روانی ما نسبت به رنگهای خاصی را بسنجد تعیین
میکند که آیا ما آن اثر را دوست داریم یا نه.(لوشر،۱۳۷۲)
رنگ مهمترین و
پر محتواترین بعد هنر است. از دیدگاه قرآن مجید، رنگ و زینگیهای رنگی
(«لون»ها) آن، نشانههایی هستند از وجود ذات باری تعالی برای کسانی که
نعمتها و آیتهای خداوند را یادآور میشوند و به آنها میاندیشند و اینگونه
پدیدهها را سرسری نمیگیرند. این افراد معمولا علما و متفکرانند: «وَ ما
ذَرَألَکُم فِی الاَرضِ مُختَلِفاً اَلوانُهُ، اِنَّ فی ذلِکَ لَایَهً
لِقَومٍ یَذَکِّرُون»، و آنچه رنگارنگ در زمین برای شما آفرید، همانا در
این نشانهای است برای گروهی که (خداوند و نعمتهایش را) یادآور میشوند
(نحل، ۱۳). و همچنین میفرماید: و پروردگارت به زنبور عسل وحی نمود که
خانههای خود را در کوهها و درختان و داربستها برگزین؛ سپس از همهی
میوهها بخور ...، از شکمهای آنها نوشابهی رنگارنگی برون شود که در آن
درمان مردم است، همانا در این نشانهای برای گروهی که میاندیشند (نحل،
۶۸-۶۹). در آیات دیگری، رنگارنگی آفرینشهای الهی نشانههایی برای کسانی که
آگاهند، دانا و دانشمندند یاد آور شدن نعمتهای الهی و اندیشیدن، نخستین
گامهای آگاهی و دانش به چیزهاست. نیز رنگ در کلام خداوند مفهوم غیر مادی
دارد و شایان بحث فراوان است همانطور که در سورهی بقره آیهی ۱۳۸
میفرمایند «این رنگ خداست و رنگ چه کسی از رنگ خدا بهتر است. ما پرستندگان
او هستیم.» و در اینجا خداوند از «رنگ» (صبغه) به معنی مطلق آن سخن
میفرماید و نه از «لون» که «زینگی رنگ» از یک رنگ خاص است. از طرف دیگر
رنگ را وسیلهی وحدت برگزیده است. رنگ خدا چیست؟ خدایی شدن و حق را پرستش
کردن، یعنی ویژگیهای خاصی را پذیرفتن که همه را با تمام طینتهای گوناگون و
خلقهای متفاوت در یک مجموعهی همگن گرد میآورد، همانند رنگی یکدست که تمام
بخشها و ذرات یک فضای ناهمگن و بسیار متفاوت را یکی میکند. خداوند اینجا
«رنگ» را استعارهای برای حکومت جهانی واحد اسلامی-الهی برگزیده است.
بنابراین اثری که در هماهنگی رنگی ساخته شود، اثری است گویای توحید و
یگانگی.(آیتالهی،۱۳۸۴)
وقتی مردم از هامونی یا هماهنگی رنگ سخن میگویند، آنان اثرات توام دو یا چند رنگ را ارزیابی میکنند. مشاهدات و تجربیات روی ترکیب ذهنی رنگ نشان میدهد که قضاوت افراد روی همانگی و ناسازگاری متفاوت است. (ایتن،۱۳۷۳)
این مساله متفاوت از مشاهده و قضاوت بر روی یک رنگ تنها میباشد و به همین علت امکان دارد در مورد رنگهای واحد، واکنش روانی ما بیشتر بروز کند؛ خصوصاً وقتی که رنگها را از لحاظ ارتباط مستقیم آنها با نیازهای روانی و روحی انتخاب کرده باشند، همان گونه که در آزمایش لوشر انتخاب کردهاند. در این مورد ترجیح دادن فلان رنگ و دوست نداشتن دیگری به معنای یک امر قطعی بوده و نشانگر یک وضعیت موجود ذهنی، یک تعادل شدید و یا هردوی آنها میباشد.
مشروح مقاله
پس از آزمایش معروف روشاخ در زمینه شناخت شخصیت انسان از طریق لکههای رنگین جوهر، آزمایش لوشر و دستآوردهای سرشار از کامیابی آن به حدی بوده است که اینک آزمایش مزبور علاوه بر استفاده در روانکاوی و روانشناسی، در سیستمهای استخدامی نیز بکار گرفته میشود.(لوشر،۱۳۷۲)
برای شناخت هر چه بهتر از تاثیر رنگها باید از ریشه آنها و چگونگی تاثیر آنها بر بشر در طول اعصار و دورههای مختلف اطلاع پیدا کرد.
به عنوان مثال در زندگی بشر اولیه عامل شب و روز و تاریکی و روشنی از مسائل تعیین کننده زندگی او بوده است انسان ابتدایی ناچار بوده که شب هنگام را به علت تاریکی به پناه گرفتن در مکانی امن و استراحت بپردازد و رنگهای مرتبط با این هنگام که عبارت از آبی متمایل به تیرهی آسمان شب و رنگهای بنفش و کبود و غیره به همراه خود آرامش برای استراحت و بیحرکتی و کاهش عمومی سوخت و ساز و فعالیت جسمانی را داشته است. این در حالی است که رنگهای هنگام طلوع آفتاب که نوید کاروکوشش برای تهیهی آذوقه را به بشر میداده است دارای ویژگیهای متفاوتی نسبت به رنگهای غروب و شب هنگام بودهاند. این رنگها که شامل زرد روشن و رنگهای گرم بوده است پر انرژی و منشاء ایجاد فعالیت و شور و هیجان در بشر بودهاند. این رنگها نشانگر محیطهای شب و روز میباشند از این رو عوامل کنترل کنندهی انسانند یعنی بر انسان احاطه دارند و در کنترل بشر نیستند، به این جهت به آنها رنگهای «غیرمستقل» [۱] اطلاق میشود یعنی رنگهایی که مستقلاً در طبیعت تنظیم میشوند.
اما در مورد سایر فعالیتهای بشر اولیه میتوان گفت که اصولاً به دو نوع فعالیت تفکیک میشوند که یکی دفاع از خود در برابر حمله و دیگری به جهت پیروزی بر شکار یا دشمن خود بوده است. مراسم آیینی پیروزی معمولاً با رنگهای گرم قرمز همراه بوده در حالی که رنگ سبز در این مراسم مظهر تدافع و دفاع از خود بوده است.
از آنجا که اینگونه فعالیتها اعم از حمله و دفاع حداقل در کنترل بشر بوده لذا این عوامل و رنگها را «مستقل» [۲] یا «خود- تنظیم کننده» [۳] توصیف کردهاند.(لوشر،۱۳۷۲)
به طور کلی میان مردمان قدیم شیوههایی وجود داشت که از رنگ تنها بعنوان ارزشهای سمبولیک استفاده مینمودند، خواه برای مشخص کردن مراتب اجتماعی یا مذهبی و خواه به عنوان مفاهیم سمبولیک در بیان عقاید اساطیری یا مذهبی.(ایتن،۱۳۷۳)
کودکی که به تازگی به دنیا آمده است توانایی خود را برای دیدن از طریق تفاوت میان روشنی و تاریکی آغاز میکند، در مرحلهی بعد، حرکت را تشخیص میدهد، و پس از آن شکل و فرم را، و در آخرین مرحله رشد بینایی خود رنگ را میشناسد.
استشمام بوی مطبوع وظیفهی پوستهی بیرونی مغز است و بوهای نامطبوع را جایی در میان مغز انجام میدهد اما وظیفهی تشخیص رنگها به عهدهی هر دو مکان یعنی پوستهی بیرونی و نقطهی مرکزی مغز است. دانشمندی به نام بکر [۴] در ۱۹۵۳ کشف کرد که رشتههای عصبی پردهی شبکیه چشم با مغز میانی و هیپوفیز در ارتباط قرار دارد. فعل پیچیدهی تشخیص دادن رنگ ، هویت آن، تفاوت با یکدیگر و نامگذاری و هر نوع بازتاب زیباشناسی آنها از وظایف پوستهی مغز است و همهی این افعال ثمرهی رشد و آگاهی است و نه یک پاسخ غریزی و واکنشی.(لوشر،۱۳۷۲)
در یک مجموعهی رنگی مخلوط ما نمیتوانیم عناصر رنگی ترکیب کننده را ببینیم. چشم همانند گوش با تجربه در موسیقی نیست که بتواند در یک مخلوط صوتی هر یک از نواهای صوتی را جدا سازد. رنگ از امواج نورانی حاصل میشود و نوع خاصی از انرژی الکترو مغناطیسی میباشد. دیدگاه انسان فقط قادر به مشاهدهی نورهایی با طول موج بین ۴۰ تا ۷۰۰ میلی میکرون است.(ایتن،۱۳۷۳)
ترجیح دادن رنگی به رنگ دیگر به موقعیتهای زمانی بستگی دارد. مثلا انتخاب رنگ برای لباس، دکور یا اسباب خانه، یا ماشین و سایر وسایل به غیر از جنبهی روانی رنگ به مسائل دیگری از جمله زیباییشناسی و غیره نیز بستگی دارد.
اما در آزمایش لوشر رنگها به طور مستقل و فارغ از پوششی برای اجسام به کار میرند و هر رنگ بدون ارتباط با رنگ دیگر و در همان لحظه و تابع قضاوت روانی میشود.
در آزمایش لوشر جمعا ًهفت کارت رنگی وجود دارد که این کارتها حاوی ۷۳ رنگ هستند که از ۲۵ رو و ۴۳ رنگ مختلف تشکیل شدهاند. آزمایش مقدماتی اطلاعات زیادی را در مورد ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه ساختمان روحی شخص، ناحیههایی که زیر فشار روحی قرار دارند، توازن و یا عدم توازن غدد و اطلاعات فیزیولوژی ارزشمندی را در اختیار پزشک یا روان پزشک قرار میدهند. آزمایش کامل بین ۵ تا ۸ دقیقه به طول میانجامد که دارای سریعترین رکورد جهانی در تستهای روانشناسی است. از ویژگیهای این آزمایش یادگیری سادهی آن است البته تجزیه و تحلیل آن و انجام آزمایش کامل نیاز به اطلاعات روانشناسی درخور توجهی دارد.
چهار رنگ اصلی لوشر شامل رنگهای آبی، زرد، قرمز و سبز هستند که دارای ارجحیتهای روانی هستند. در آزمایش سریع رنگ لوشر، چهار رنگ فرعی هم به این چهار رنگ اصلی اضافه شدهاند که عبارتند از : بنفش که مخلوطی از قرمز و آبی است. قهوهای که مخلوطی از زرد، قرمز و سیاه است. خاکستری که هیچ رنگی ندارد و بنابراین دور از هر نوع نفوذ است و تندی آن به نحوی است که این رنگ را در میان روشن و تاریک قرار میدهد، به طوری که عاری از هر گونه تأثیر آنابولیک میباشد و بالاخره رنگ سیاه است که در واقع نفی هر رنگ است.
نحوهی این آزمایش به گونهای است که شخص کارتهای رنگی را بر اساس ترجیح وعلاقهی خود انتخاب میکند. با مشاهدهی طرز قرار گرفتن کارتها، ما میتوانیم تعیین کنیم که یک رنگ خاص نشانگر چه نوع کارکردی است زیرا تمایل ذهنی نسبت به رنگهای مختلف، دارای درجات کم و زیاد است.
ترتیب این مناطق به این صورت است که در شروع ردیف مناطق علاقهها، اولین کارتی که انتخاب میشود بر اساس ترجیح و اولویت بسیار زیاد صورت گرفته است. پس از آن منطقهای قرار دارد که اولویت آن چندان زیاد نیست. سپس نوبت به منطقهای میرسد که به عنوان منطقهی «بی تفاوتی» بشمار میآید. در پی آن، آخرین منطقه قرار دارد که حکایت از انزجار یا بیمیلی شخصی دارد.(لوشر،۱۳۷۲)
رنگها و شمارههای مربوط به آنها
خاکستری.0
آبی .1
سبز .2
قرمز .3
زرد .4
بنفش .5
قهوهای .6
سیاه .7
ویژگیهای رنگها
خاکستری(۰)
کاملاً عاری از هر محرک و یا گرایش روانی، خنثی بدون تیرگی و روشنی است، نه ذهنی است، نه عینی، نه درونی و نه بیرونی، نه اضطراب آفرین است و نه آرام بخش. این رنگ فقط یک مرز است و در دو سوی آن دیدگاههای متفاوت وجود دارد. (لوشر،۱۳۷۲)
برخی از ویژگیهای عمدهی شخصی که این رنگ را در اولویت رنگهای انتخابی خود قرار میدهد:
گوشهگیری، عدم فعالیت و بی تفاوتی. خودداری از مشارکت در کارها، چنین شخصی هر چیز را در پوشش ارادهی خود قرار میدهد یعنی مشارکت را رد میکند. (لوشر،۱۳۷۲)
آبی(۱)
این رنگ نشان دهندهی آرامش کامل است. و این تأثیر را بر روی اعصاب انسان نیز منتقل میکند. از نظر روانشناسی به معنای خشنودی از وضعیت آرامش و رضایت از آنست. شلینگ [۵] سمبلیسم آبی سیر را در اثرش به نام فلسفه هنر بکار میبرد، آنجا که میگوید:«سکوت شرط لازم زیبایی بوده و همچون آرامش دریای متلاطم است.» این رنگ نمادی شبیه به آب آرام، خلق و خوی آرام، طبیعت زنانه و روشنی و درخشش یک کتاب خطی است.(لوشر،۱۳۷۲)
آبی رنگ آسمان و دریاست و مانند سبز آرام بخش است. آبی قدرتمند است و از این جهت پی از قرمز قرار میگیرد. آبی روشن، جوان و پرانرژی است و به همین دلیل برای تجسم ورزش مناسب است، اما آبی سیر و آبی سلطنتی نشانه وقار و تمول است. آبی همچنین رنگ نظافت و پاکیزگی است.(شیجیوا،۱۳۷۷)
آبی: سمبل الهام، ایثار، صلح و آرامش است. آبی رنگ پریده نشانهی ایثار نسبت به آرمانی اصیل، آبی روشن نشانهی وفاداری و صداقت است. این رنگ را میتوان به عنوان حفاظ به کار برد. با پوشیدن رنگ آبی خود را در برابر هر نوع اثرات خارجی و انرژیهای منفی حفاظت کرده و فقط به آن دسته انرژیها اجازهی ورود میدهید که خود انتخاب کردهاید. این رنگ برای درمان تنش، ترس، تپش قلب و بیخوابی به کار میرود. رنگ آبی باعث کاهش التهاب میگردد. در صورت کاربرد رنگ آبی با رنگ مکملش نارنجی، نشاطی آرامبخش در فرد ایجاد میگردد.(ویلز،۱۳۷۵)
آبی رنگی است درونگرا که خداوند آنرا برای تسکین و آرامش ناراحتیها و رنجها و خستگیها و نابسامانی ها زندگی روزمره، بر فراز کرهی خاکی آفریده است. چشم را به خود متوجه میکند و موجب تقویت آن میگردد و چنین است که آسمان آبی بر فراز زمین چشم آبی بین را تقویت کرده و در اندیشهی او رسوخ میکند.(آیتالهی،۱۳۸۴)
برخی از ویژگیهای عمدهی شخصی که رنگ آبی را در اولویت رنگهای انتخابی خود قرار میدهد:
نیاز به آرامش کامل و خشنودی خاطر و علاقه زیاد به دوستان و نزدیکان. نیاز به آرامش روحی و عاطفی، صلح وصفا، هماهنگی و خشنودی و یا یک نیاز روحی به استراحت، تسکین و فرصتی برای تجدید قوا.(لوشر،۱۳۷۲)
در رنگ درمانی بیماران در «بیمارستانهای روانی غرب» بیماران تبذیر کنندهی نیروی انسانی خویش را تحت تأثیر مداوم «آبی» قرار میدهند. از آبی نیلی و تیره به سوی آبی روشن و آسمانی و برعکس، بیماران بسیار آرام، خودگرا، گوشهگیر و بیحال را با تأثیر مداوم زرد فعال میکنند. وانگوگ که هنرمندی با مایههای بیماری روانی بود، هیجانهای درونی خود را با تبذیر نیروها و به کاربردن رنگهای زرد شدید ابراز میکرد و در برابر «زردی» مزارع به افق رسیدهی گندم بود که تبذیر نیروهایش به منتها درجهی خود رسیده و با خالی کردن گلولهای در مغز خود به فرجامش رساند.(آیتالهی،۱۳۸۴)
سبز (۲)
در این آزمایش این رنگ رگهای از آبی را نیز داراست و نشانگر شرایط «اضطراب وانعطافپذیر» است.
سبز رنگ آرامش و روستا، رنگ درختان و چمنزار است. سبز روشن بهار و باروری را تداعی میکند و سبز پررنگ زنگار گرفتگی، مالیخولیا و از خوش رفتگی را منتقل میکند. سبز سیر و نزدیک به یشمی سکوت عمیق یک جنگل انبوه کاج را به یاد میآورد.(شیجیوا،۱۳۷۷)
سبز رنگ تعادل، توازن و همدلی است. رنگ سبز کمرنگ نشانهی سعادت و موفقیت، سبز معتدل نمایندهی تطابق، انعطافپذیری است. سبز روشن نشانگر همدلی، سبز تیره نشاندهندهی حقهبازی است و سبز زیتونی بیانگر خیانت و دورویی میباشد. رنگ سبز با دارا بودن خواص ضدعفونی کننده در درمان عفونتها به کار میرود. از طرفی باعث هماهنگی جسم، ذهن و روح میگردد و هنگامی که این سه بعد در تعادل و هماهنگی قرار گیرد کلیت فرد به وقوع میپیوندد.(ویلز،۱۳۷۵)
سبز رنگ تعقل، تفکر و آرامش خردمندانه است. نه آنچنان، چون آبی، سرد و آرامنده است که نیروهای حیاتی و جانبخش را فرونشانده و سرکوب کند و نه آنچنان هیجان آفرین و محرک است که باعث تبذیر نیروها و تندخویی گردد و انسان را از حالت تعادل بیرون آورد. قرآن مجید رنگ سبز را رنگ بهشتی میداند و این مطلب از آیات مختلف قرآن که بهشت و فردوس را باغهایی که زیر (درختان) آنها جویها روان است، نامیده و وصف کرده است، میتوان دریافت؛ زیرا ویژگی «باغ» و «جنت»، درختان فراوان و جویبارهای آن است. چنین است که در آیاتی دیگر که از «جنت» و «باغ»های زمینی سخن میفرماید، گونهی درختان آنرا نیز مثال میزند.(آیتالهی،۱۳۸۴)
برخی از ویژگیهای عمدهی شخصی که رنگ سبز را در اولویت رنگهای انتخابی خود قرار میدهد:
دارای صفات اراده در انجام کار، پشت کار و استقامت است و لذا سبز مایل به آبی نمایانگر عزم راسخ، پایداری و مهمتر از همه مقاومت در برابر تغییرات میباشد و اینکه مایل است تا عقایدخود را بر کرسی بنشاند و بر محیط خود تأثیرگذار باشد. از دیگر ویژگیها هم غرور و بلندپروازی میباشد. (لوشر،۱۳۷۲)
قرمز (۳)
قرمز در این آزمایش کمی با زرد ترکیب شده و یک نوع نارنجی گرم را بوجود آورده است. این رنگ نبض را سریع میکند و فشار خون را بالا میبرد و تنفس را بیشتر میکند. بیانگر نیروی حیاتی، فعالیت عصبی و غددی بوده و معنای آرزو و تمام شکلهای میل و اشتیاق را در بر دارد. رنگ قرمز در شرایط مادی حضور دارد.(لوشر،۱۳۷۲)
قرمز رنگ پرشوری است. رنگ قلب و رنگ زبانههای آتش. قرمز نگاه را به خود میکشاند و به گردش خون سرعت میبخشد. اگر قرمز را با سفید ترکیب کنیم رنگ صورتی خواهیم داشت که رنگ احساس و رنگ شعر است و اگر به میزان معینی با مشکی مخلوط کنیم، رنگ خرمایی اشرافی ویژهای به دست خواهیم آورد.(شیجیوا،۱۳۷۷)
رنگ قرمز سمبل زندگی، قدرت و نشاط است. وجود رنگ قرمز روشن نشانهی سخاوت، بلند پروازی عاطفه و دلبستگی است. قرمز تیره نشاندهندهی هیجانات قوی، عشق، پشت کار، نفرت و خشم است. قرمز کدر وجود هرس و ولع و قساوت را در فرد نشان میدهد. سرخ نمایندهی لذت جنسی است. قرمز انرژی دهنده و محرک بسیار نیرومند است و این اثر مربوط به انرژی مردانه است. از آنجا که قرمز محرک و انرژیزای قوی است در درمان (به ویژه در موارد اختلالات هیجانی و اضطراب فرد) کمتر استفاده میشود. رنگ قرمز مناسبترین رنگ برای درمان کمخونی و کمبود آهن بدن است.(ویلز،۱۳۷۵)
برخی از ویژگیهای عمدهی شخصی که رنگ قرمز را در اولویت رنگهای انتخابی خود قرار میدهد:
مایل است که از طریق فعالیتهایش زندگی پرجنب و جوش و کاملی داشته باشد. همکاری با روحیهی تهورآمیز، رهبری، تلاش خلاق، رشد و توسعه و فعالیت بسیار خیالبافانه و مبالغه آمیز را داراست. داشتن آرزوهای بسیار زیاد و شور و شوق زندگی هم از جمله ویژگیهای آن است. (لوشر،۱۳۷۲)
زرد (۴)
این رنگ که روشنترین رنگ این آزمایش است اثر آن به صورت شادمانی ظاهر میشود. این رنگ سبکتر و از غلظت کمتری نسبت به رنگ قرمز بخوردار است. از صفات اصلی این رنگ روشنی، بازتاب، کیفیت، درخشانی و شادمانی زودگذر آن است. نشانهی توسعه طلبی بلامانع و تسکین خاطر است. از نظر نمادی شبیه گرمای نور آفتاب، روحیهیشاد و خوشبختی است.(لوشر،۱۳۷۲)
زرد رنگ اخطار، توجه و نیز شادمانی است. رنگ آفتاب و گل نرگس است. اما درخشندگی بیش از حد آن موجب خستگی میشود. اگر دیوار آپارتمانی را با زرد پررنگ بپوشانید، فضایی بسیار سنگین به وجود میآید. اما اگر آنرا تا ۵۰ درصد روشن کنید، لیمویی جذابی به دست میآورید که روحبخش و صبحگونه است.(شیجیوا،۱۳۷۷)
زرد سمبل عقل و خرد است. لیمویی کمرنگ نمایانگر قدرت عقلانی زیاد. زرد تیرهی چرک نشانهی حسادت و سوءظن و زرد بیروح و مات بیانگر خوشبینی کاذب است. زرد رنگ جدایی و سردی است و در صورت کاربرد زیاد آن ممکن است بر فرد احساس انزوا نسبت به مردم و محیط پدید آید.(ویلز،۱۳۷۵)
از آنجا که رنگ یکی از دو پایهی اصلی رنگ نارنجی رنگ زرد میباشد از اینرو در اینجا به چند ویژگی رنگ نارنجی نیز اشاره میکنیم هر چند این رنگ برخی ویژگیهای رنگ قرمز را نیز در درون خود با تفاوتهایی به همراه دارد.
نارنجی سمبل انرژی است و نارنجی روشن نشانهی سلامت و سرزندگی، نارنجی پررنگ نشانهی غرور و نارنجی مات و تیره نشانهی کمهوشی است. نارنجی با انرژی زنانه این انرژی آفریننده عجین است. انرژی نارنجی از انرژی پویا و مردانهی قرمز ملایمتر بوده و در عین حال با آن مکمل است. نارنجی رنگ نشاط و پایکوبی است و از اینرو رنگی مناسب برای رفع خستگی و بیرمقی است. رنگ نارنجی برای درمان برونشیت مزمن مفید است و دارای اثرات ضد اسپاسم نیز هست، از این رو برای رفع اسپاسم و گرفتگی عضلانی از آن استفاده میشود.(ویلز،۱۳۷۵)
رنگ زرد ترش است و نمودار ترشیهای متفاوت. هنرمندانی که زیاد با زرد کار میکنند اغلب «دهانشان آب میافتد» مثل اینکه غوره یا لیمو مکیده باشند و یا اگر از طبیعتی سرد بخوردار باشند دستهای آنان به زرد کردن میآغازد.(آیتالهی،۱۳۸۴)
برخی از ویژگیهای عمدهی شخصی که رنگ زرد را در اولویت رنگهای انتخابی خود قرار میدهد:
نشانهی رهایی و امید یا انتظار خوشبختی بزرگتری را داشتن است و معنای ضمنی آن برخی تضادهای کوچک و بزرگ است. زرد نشانگر امید به حل مشکلات، پیشرفت به سوی چیزهای تازه، نوین و تحول و ترقی است. (لوشر،۱۳۷۲)
بنفش (۵)
این رنگ ترکیبی است از قرمز و آبی و اگرچه مستقل است اما مایل به حفظ ویژگیهای هر دو رنگ است. تلاش میکند به صورت مظهر همانندسازی درآید. میتواند به عنوان یک ترکیب صمیمانه و عاشقانه باشد، یا به یک درک شهودی و حساس بیانجامد.(لوشر،۱۳۷۲)
بنفش رنگ دل فریبی است که از دیرباز رنگ ملکهها بوده است. بنفش در طبیعت کمیاب است و بیشتر رنگ آتلیه و کارهای هنری است. بنفش رنگ رازگونهای است. در سالهای اخیر بنفش ملایم در سالنهای مد لباس خانمها فراوان به کار گرفته شده است.(شیجیوا،۱۳۷۷)
بنفش رنگ روحانیت، عزت نفس و وقار است. رنگی مفید برای غالب افرادی که برای افکار، احساسات یا جسم خود ارزش قائل نیستند. این افراد اگرچه میتوانند به دیگران عشق بورزند اما قادر به دوست داشتن خود نیستند. بنفش رنگی همبسته با بصیرت و خود برتر است. رنگی الهام بخش که بسیاری از موسیقی دانان، شعرا و نقاشان اذعان داشتهاند که بزرگترین لحظات الهام بخش آنها زمانی به سراغشان آمده که در محاصرهی پرتو بنفش بودهاند. رنگ بنفش برای اختلالات روانی مثل شیزوفرنیا و جنون بسیار مفید است.(ویلز،۱۳۷۵)
برخی از ویژگیهای عمدهی شخصی که رنگ بنفش را در اولویت رنگهای انتخابی خود قرار میدهد:
روحیهای شاعرانه و رومانتیک، دوستدار هنر و زیبایی و متکی بودن به دیگران را شامل میشود. این شخص خواستار دست یافتن به یک رابطهی جادویی است. او نه تنها میخواهد به خودش عظمت ببخشد بلکه خواستار افسون شدن شادمانی دیگران هم هست تا بتواند درجهای از سحر را در مورد آنها بکار برد.(لوشر،۱۳۷۲)
قهوهای (۶)
این رنگ در اینجا یک زرد – قرمز تیره شده است. به قول نقاشان خصلت شور زندگی رنگ قرمز در این رنگ در هم شکسته شده و ملایمتر میگردد. این رنگ به گونهای پذیرنده یا غیرفعال، انفعالی و حسی است. قهوهای حالت حسی دارد که مستقیماً به جسم مادی یعنی بدن انسان مربوط میشود. (لوشر،۱۳۷۲)
قهوهای چون خاک غنی و بارور است و افسردگی رنگهای پاییز را منتقل میکند. قهوهای روشن، خرمایی و بژ به وسایل و اشیاء حالتی روستایی و چوبگونه میدهد و قهوهای سیر به کار نمایش محصولات چرمی میآید. سایههای قهوهای بسیار متنوع است و در رنگپردازی کاربرد وسیعی دارد.(شیجیوا،۱۳۷۷)
قهوهای متمایل به قرمز نشانگر وجود شهوت و هوسرانی است.(ویلز،۱۳۷۵)
برخی از ویژگیهای عمدهی شخصی که رنگ قهوهای را در اولویت رنگهای انتخابی خود قرار میدهد:
وقتی کمترین امید به امنیت و خشنودی جسمانی در آینده در آنها باشد این رنگ را انتخاب میکنند. قهوهای حکایت از اهمیت خانه و خانواده و امینت اجتماعی و خانوادگی دارد. از دیگر ویژگیها نیاز شدید به آسایش جسمی و روحی، فعال بودن، علاقه بسیار زیاد به خانواده است.(لوشر،۱۳۷۲)
سیاه (۷)
سیاه تیرهترین رنگ است و در واقع خود را نفی میکند. نمایانگر مرز مطلقی است که در فراسوی آن زندگی متوقف میشود، لذا بیانگر فکر پوچی و نابودی است. سیاه به معنای «نه» بوده نقطه مقابل «بله» در رنگ سفید است.سفید شروع در صفحهای سفید و سیاه نقطهی پایانی است که در فراسوی آن چیزی نیست. این رنگ به عنوان نفی کننده خود، نشانگر ترک علاقه، تسلیم یا انصراف نهایی بوده و از تأثیر قوی بر هر رنگی برخوردار است. (لوشر،۱۳۷۲)
سیاه رنگ شب و عزاست و به جادو و شیطان منتسب میشود. ظاهر وزین رنگ سایه آنرا بین سیاستمداران و هنرپیشهها محبوب کرده است. این رنگ همچنین با ثروت و زیبایی نیز مرتبط است. مثلاً اشیاء خانگی کاملاً سیاه، اشرافیتر به نظر میرسد.(شیجیوا،۱۳۷۷)
برخی از ویژگیهای عمدهی شخصی که رنگ سیاه را در اولویت رنگهای انتخابی خود قرار میدهد:
نوعی اعتراض به وضع موجودی است که در آن وی احساس میکند هیچ چیز آنطور که باید و شاید نیست. در برابر سرنوشت خود قد علم میکند و یک رفتار عجولانه غیر عاقلانه بروز میدهد. بی علاقگی به زندگی، نفی هر چیز، بدبینی، ناباوری و لجاجت از دیگر خصوصیت اوست. (لوشر،۱۳۷۲)
در برخور با آزمایش رنگ باید به نکات زیر نیز بذل توجه را داشت :
۱.اصول و روش کار آزمایش باید کاملاً رعایت شود تا نتیجه مطلوب بدست آید.
۲.یک رنگ به تنهایی بیانگر شخصیت نیست بلکه در انتخاب گروهها و زوجهای رنگ است که شخصیت افراد تحت آزمایش کاملاً نشان داده میشود.
۳.شرایط روحی و جسمی افراد را قبل از آزمایش رنگ نیز باید به حساب آورد، زیرا امکان دارد که افراد در شرایط متفاوت، انتخابهای مختلف داشته باشند.
۴.جنبه ی نسبی بودن نتایج آزمایش را باید همواره به خاطر داشت زیرا انسان موجودی است ناشناخته و تغییرپذیر.